به گزارش شهرآرانیوز، جشنواره فیلم فجر، همواره محلی برای رونمایی از آثار سینمای ایران و آزمونی برای فیلمسازان بوده است. در این میان، برخی فیلمها با تلفیق ژانرها سعی در ارائه روایتی متفاوت دارند؛ تلاشی که اگر به درستی اجرا نشود، نهتنها به قوت فیلم کمکی نمیکند، بلکه باعث سردرگمی مخاطب میشود. «ماریا» یکی از فیلمهای حاضر در این دوره از جشنواره است که با ورود به دو ژانر اجتماعی و معمایی، سعی دارد قصهای تأثیرگذار روایت کند، اما به گفته برخی منتقدان، این تلفیق در ساختار آن جا نیفتاده و فیلم را دچار ضعفهای اساسی کرده است.
حمزه ابراهیمزاده، منتقد سینما، در گفتوگویی با ما، به بررسی این فیلم پرداخته و از ضعفهای فیلمنامه، بازیها، فضاسازی و همچنین مشکلات اجرایی جشنواره فجر در مشهد گفته است.
ابراهیمزاده در ابتدای صحبتهایش، جشنواره فجر را به عنوان یک رویداد مهم سینمای ایران معرفی میکند و میگوید: به نظر من، ماریا فیلمی است که قصد دارد یک معضل اجتماعی را بررسی کند، اما در عین حال میخواهد معمایی هم باشد. تلفیق ژانرها مشکلی ندارد، اما این تلفیق باید در ساختار فیلم جا بیفتد.
او با اشاره به ضعفهای فیلمنامه ادامه میدهد: مشکل اصلی فیلم این است که یک معضل به شدت حساسیتبرانگیز اجتماعی را انتخاب کرده، اما به دلیل برخی معذوریتها، نتوانسته آن را بیپروا نشان دهد. در نتیجه، به سراغ معمایی کردن آن رفته، اما این ترفند دردی را دوا نکرده است.
ابراهیمزاده معتقد است که انگیزه شخصیت اصلی برای پیگیری داستان، بسیار سست و غیرقابل باور است. این مدرس سینما در این باره توضیح میدهد: خیلی از فیلمها، وقتی به ژانر معمایی ورود میکنند، به شخصیت اصلی یک انگیزه قوی میدهند؛ مثلاً در فروشنده، کاراکتر اصلی بهدلیل مسائل ناموسی وارد ماجرا میشود، اما در ماریا، این انگیزه قانعکننده نیست. فیلم سعی میکند عذاب وجدان را عامل حرکت شخصیت قرار دهد، اما این عذاب وجدان خیلی سطحی و غیرقابل باور است.
او بازیگر نقش اصلی را نامناسب توصیف میکند و با نقد به فضاسازی فیلم بیان میکند: بازی کاراکتر اصلی اصلاً چسبنده نیست. او نه در نقش یک شخصیت معمایی موفق است و نه در قالب یک کاراکتر درام جا میافتد. از طرفی، برخی تمهیدات بصری مثل مدیومشاتهای متعدد کمکی به فضاسازی نمیکند.
این فیلمنامهنویس توضیح میدهد: فیلم به ما میگوید که پیرمرد یک بزرگ طایفه است، اما هیچ پرداختی روی آن وجود ندارد. ما فقط باید این را بپذیریم، بدون اینکه چیزی درباره این شخصیت یا اقتدارش ببینیم.
یکی دیگر از ایرادهای اصلی فیلم، از نظر ابراهیمزاده، ریتم پایین آن است. او این ضعف را چنین میگوید: فیلم از ابتدا ریتم کندی دارد. اگر قرار بود درام باشد، باید ریتم خاص خودش را انتخاب میکرد و اگر قرار بود معمایی باشد، باید هیجان ایجاد میکرد. اما بین این دو سرگردان مانده است. در نهایت، پاسخی که برای معما ارائه میشود، آنقدر سطحی است که ارزش دو ساعت انتظار را ندارد.
این منتقد سینما درباره جشنواره فیلم فجر در مشهد میگوید: بعد از ۲۲ سال، همچنان جشنواره فیلم فجر در مشهد پر از بینظمی است. حتی تا روزهای آخر مشخص نبود که کاخ جشنواره کجاست، کدام سینماها فیلمها را نمایش میدهند و اصحاب رسانه چه جایگاهی دارند. هر سال در بهمنماه دو چیز در ایران ثابت است، گران شدن سیبزمینی و پیاز و بیبرنامگی جشنواره فجر!
ابراهیمزاده ادامه میدهد: من که خودم چند سال اخیر اصلاً در جشنواره شرکت نکردم، چون این بینظمی دافعه ایجاد میکند. بعد از ۲۲ سال انتظار داریم که جشنواره مدیریت واحدی داشته باشد. اما انگار همه توقع همین بینظمی را دارند!